راز جذابیت افسانه سیندرلا برای کودکان چیست؟ | سیندرلا باید همان گونه که هست باقی بماند
تاریخ انتشار: ۲۶ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۴۴۷۴۰
همشهری آنلاین - وجیهه امیرخانی: «سیندرلا» و قصه پر تب و تاب زندگیاش برای کودکان سراسر دنیا آشنا و صمیمی است، چهرهای که بیشترین بار دراماتیکی داستانش در خانه و در پناه پدر و نامادری میگذرد که خواسته و ناخواسته رنج فرسایی را به او تحمیل میکنند و سیندرلا در جواب این رنج؛ در انزوای بیشتر فرو میرود، دعا میکند، میبخشد و صبورانه انتظار رسیدن روزهای درخشان زندگی و پایان غم و غصههایش را میکشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سیندرلا اگرچه بارها سوژه خلق آثار سینمایی، انیمیشن و نمایشنامه و اجراهای صحنهای مختلفی شده همچنان به اقتضای درونمایه انسانی و رنج کودکانه او در پناه نه چندان گرم خانواده، مورد توجه کودکان جهان قرار دارد. در همین رابطه با مریم کاظمی نویسنده و کارگردان صاحبنام تئاتر که تا نیمه تیر ۱۴۰۲ نمایش سیندرلا را روی صحنه داشت و اجراهای موفق آن فروش قابل توجهی را نصیب گیشه کمرمق تئاتر کرد، گفتگو کردهایم. مریم کاظمی این نمایش را با ترجمه حسین فدایی حسین کارگردانی کرده و نگاه متفاوتی دارد به ساختار خانواده، رابطه پدر و مادرها، فرزندان و رویاهای دور و درازی که یک شبه محقق میشود.
خانم کاظمی چرا سیندرلا؟ با توجه به اینکه نسلهای جدید کمتر به سیندرلا و کاراکتری شبیه به آن (انتظار دخترکی سیاه بخت برای رسیدن به شاهزادهای سوار بر اسب سفید) اقبالی نشان میدهند. قهرمان دختران امروزی در قصهها، فیلم یا انیمیشن خودشان به تنهایی افسار سرنوشت رو دست می گیرند و از پس مشکلات برمیآیند.
سیندرلا نه ژاندارک است و نه جمیله بوپاشا. سیندرلا سیندرلاست. بله از اواخر دهه هشتاد نظریهای به نام عقده سیندرلا که از شخصیت داستانی سیندرلا الگو گرفته مطرح شد که بسیاری از زنان منتظر شاهزادهای با اسب سفید می مانند و شخصیت مستقل پیدا نمی کنند. دقت کنید که این استفاده از این شخصیت داستانی کلاسیک برای توضیح یک موضوع روانشناسی اجتماعی است نه انتقاد از داستان سیندرلا.
داستان سیندرلا یک قصه کلاسیک برای کودکان و نوجوانان است که همواره میتواند آرامش بخش باشد. ما کارکرد داستانها را نباید نادیده بگیریم. هیچ دختری به طور دربست خیالبافی نمیکند ولی خیالپردازی به تخیل و تصور دنیای بهتر کمک می کند.
قرار نیست در داستانهای کودک، مشکلات پیچیده اجتماعی مطرح و شخصیت پردازی شود. داستانهای کلاسیک کارکرد سمبلیک دارند و باید به کودکان و نوجوانان کمک کنند دوره های مختلف زندیگیشان را به سلامت پشت سر بگذارند و به سوی بزرگسالی قدم بردارند. تغییر دادن شخصیتهای افسانهای به نظر من کمکی به انقلابی شدن روحیه بچه ها نمیکند بلکه آرامش و امید را که برای رشدشان ضروری است از آنها می گیرد. بگذاریم سیندرلا کارکرد خود را داشته باشد و همان گونه که هست باقی بماند و به کودکان در تشخیص مراحل مختلف زندگی و رشد و تکاملشان کمک کنند.
ایننمایش به لحاظ فرم و مضمونی که شما انتخاب کردین گیرا و درخشان کار شده بود. لحظههای خندهدار در کنار سیاهی و تلخی، متناسب با ظرفیت ذهنی و روحی بچهها قرار گرفته بود. به این موضوع از قبل فکر کرده بودید؟
همیشه در کارهای اجرایی از ترکیب گونه های مختلف که میتواند روی صحنه جذابیت ایجاد کند استفاده می کنم. مثل حرکت و فرم و ریتم و موسیقی و دیالوگ های آوازی، حرکات بامزه و خنده آور، عروسک ها و ماسک ها، دکور غیر ثابت، لباس معنا دارو کاربردی و میزانسن های به شدت پر انرژی، گریم و اکسسوار و...
گاهی در بعضی نمایشها از هرکدام از اینها بیشتر یا کمتر استفاده میکنم به نوعی که در خدمت داستان نمایش و بهتر تعریف کردن باشد. طبیعی است که به مخاطب کودک و نوجوان فکر میکنم و سعی میکنم اطلاعات نمایش ساده و قابل دسترس ارائه شود و در عین حال جذابیتهای بصری هم داشته باشد. به تجربه تا اندازهای این را می دانم که با چه ترکیبی باید آماده شود ولی هرکاری مختصات خود را دارد و نمی توان با نسخه ثابت به سراغ نمایش نامهها رفت و تا روزهای اول اجرا و دریافت بازخورد تماشاگران نمیدانم و شک دارم که چقدر موفق بودهام.
پیش از این سیندرلا اجراهای دیگری را روی صحنه بردهاید؟
این نمایش را اولین بار است که اجرا می کنم. قبلا نمایشنامه ماه پیشونی را با تلفیق داستان سیندرلا نوشته بودم که مایل بودم در کانون پرورش فکری اجرا کنم ولی چون ترکیب دو داستان تصویب نشد نمایش ماه پیشونی را در سال ۹۵ اجرا کردیم که آن هم به نوعی سیندرلای ایرانی ماست.
به هر حال شما سالهاست در حوزه کودک فعالیت متمرکزی دارید و در کنار تولید و اجرا، آموزش تئاتر هم برای کودک و نوجوان انجام میدهید. نگاه خانوادهها را به مقوله قصه نمایش و …چطور می بینید؟
من گمان می کنم خانواده ها به همراه فرزندانشان قصه ها را دوست دارند و آن را دنبال می کنند. در بخش آموزش تمرکز خانواده ها روی فرزند خودشان و کارکرد اوست ولی در سالهای گذشته سعی کردهام توجه آنها را به نقش داستان و نقش شخصیتها در داستان جلب کنم و اگر در کارم موفق باشم احتمالا توانستهام تمرکز خانواده ها را به جای صرفا فرزند خودشان به گروه، قصه و کاربرد آن جلب کنم.
با توجه به اشتباق خانوادهها برای ورود فرزندانشان به عرصه هنر به خصوص نمایش چه سنی را برای شروع پیشنهاد میکنید؟
خوب شیوه های مختلف آموزشی رده های سنی متفاوت را می طلبد. کلاسهای نمایش خلاق که تخصصی و ویژه کودکان کوچک سال است سالها ست که توسط مربیان کاربلد دنبال و برگزار میشود. در ابتدای شروع کارم به عنوان مدرس و مربی آموزش تئاتر کودکان همه رده های سنی را می پذیرفتم ولی به تدریج متوجه شدم برای شیوهای که من کار می کنم کودکان بالای هفت سال تا نوجوانان حداکثر شانزده سال مناسب هستند.
منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: مجموعه فرهنگی تئاتر شهر تئاتر خانواده ها برای کودک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۴۴۷۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بهترین و بدترین خاطره معلم کودکان کار
خبرگزاری مهر_ گروه جامعه؛ روز معلم که می شود همه ما به یاد معلمانمان می افتیم؛ خانوادهها از معلمان فرزندانشان تقدیر می کنند؛ مدیران مدارس برای معلمان خود هدایایی در نظر می گیرند و آموزش و پرورش در هر استان و شهر هم سعی دارد هر ساله به مناسبت روز معلم از معلمان نمونه خود تقدیر کند.
در این میان اما معلمانی هستند که بدون چشم داشتی، بدون آنکه از تدریس و زحماتشان کسی تقدیری داشته باشد؛ همچنان معلمی را با شوق و علاقه ادامه می دهند.
به بهانه روز زیبای معلم تلاش می کنیم در چند مصاحبه با تعدادی از این معلمان گفتوگو داشته باشیم.
یکی از این دسته از معلمان که کمتر به آنها پرداخته و از آنان تقدیر می شود معلمان مدارس کودکان کار و کودکان اتباع است؛ کودکانی که شناسنامه یا خانواده ندارند؛ کودکانی که ناچارند چند روز در هفته کار کنند و یا کودکان اتباع؛ همگی از جمله کودکانی هستند که مدارس معمولی از ثبت نام آنها سرباز می زنند.
در چنین شرایطی مراکز و یا مدارسی با مجوز از وزارت کشور یا سازمان بهزیستی اقدام به ثبت نام این کودکان می کنند تا علاوه بر سواد آموزی این کودکان، از افتادن آنان به دام آسیب های اجتماعی هم تا آنجا که می توانند جلوگیری کنند.
شقایق راد یکی از این معلمان است که ده سالی است در مدرسه کودکان کار ارفک فعالیت دارد. او مدتی تدریس و سواد آموزی به زنان سرپرست خانوار را برعهده داشت و حالا چند سالی است به صورت ویژه معلم ابتدایی کودکان است.
معلمی کودکان در مقطع ابتدایی به تنهایی خیلی سخت است؛ آیا آموزش به کودکان کار سخت تر نیست؟
معلمی شغل سختی است اما من هیچگاه معلمی را به عنوان شغل نگاه نمیکنم؛ معلمی مسیری است که باید معلمان آن را انتخاب کنند. البته مسیری بسیار سخت است که چالشهای زیادی هم دارد اما در کنار همه سختیهایش لذتهایی دارد که تا معلم نباشید نمیتوانید لذتهای معلمی را لمس و تجربه کنید.
آیا تفاوتی بین معلمی برای کودکان تحت آسیب با کودکان معمولی وجود دارد؟
بله آموزش به کودکان تحت آسیب متفاوت است؛ با توجه به شرایط زیستی که این کودکان دارند درسها متفاوت است. در بسیاری از کتب درسی از نقش خانواده، محل سکونت و تاریخ تولد گفته میشود در حالی که کودک آسیب دیده حتی ممکن است شناسنامه نداشته باشد. ممکن است خانواده خوبی نداشته باشد و یا نداند حتی کجا به دنیا آمده است. ما با توجه به شرایط این کودکان کار و یا کودکان اتباع طرح درسهای منسجمی بر طبق کتب درسی رسمی کشور طراحی کردیم؛ هیچ مطلبی حذف نشده اما روش تدریس متفاوت از سایر مدارس است تا کودک با دیدن تصاویر و مطالب کتابهای درسی به فکر چیزهایی که ندارد نیفتد. کودکان باید بدون حسرت خوردن مفاهیمی همچون خانواده و هرم غذایی را بدانند. به عنوان مثال در کتب درسی هرم غذایی آموزش داده شده است؛ متاسفانه برخی از این کودکان بسیار کمتر از کودکان معمولی پروتئین مصرف می کنند؛ تلاش میکنیم به آنان بیاموزیم که از چه مواد غذایی استفاده کنند تا جایگزین گوشت بوده و منبع پروتئین باشد.
آیا شرایط حضور غیاب دانش آموزان مدارس عادی با مدارس کودکان کار متفاوت است؟
شرایط حضور غیاب دانش آموزان مدارس عادی با مدارس کودکان کار هم متفاوت است؛ مدارس عادی با هماهنگی خانوادهها بر حضور و غیاب کودکان در مدرسه نظارت دارند اما ما در مدارس کودکان کار با خانواده یا بستگانی از کودک مواجهیم که اصرار می کند که کودک بتواند کارش را هم ادامه دهد. ما ناچاریم با خانواده این کودکان به نوعی یک تفاهمنامه در روز ثبت نام امضا کنیم تا کودک سه روز در هفته بتواند در کلاسهای درس حاضر شود و سه روز دیگر را کار کند. دختران سه روز و پسران سه روز دیگر هفته در مدرسه حضور دارند و روزهایی که در مدرسه نیستند به سر کار میروند.
کودکان کار دانش آموز در مدرسه ارفک معمولاً چه کارهایی میکنند؟
بیشتر این کودکان دست فروش هستند و چیزهایی را میفروشند که متاسفانه خودمان هم در خیابان این دستفروشی را مشاهده میکنیم؛ تعدادی از این کودکان در کارگاههایی کار میکنند که چندان در دید عموم نیستند؛ کارگاههای خیاطی، تولیدی کیف و کفش و کارگاه های بستهبندی از جمله مهمترین این کارگاهها هستند؛ پسرهای بزرگتر هم در تعمیرگاهها مثل تعمیرگاههای ماشین یا کارگاه های صنعتی فعالیت میکنند. برخی از دختران هم در منزل مشاغل خانگی دارند. مشاغل خانگی سود کمی دارند و برای اینکه یک خانواده بتواند امرار معاش داشته باشد لازم است همه اعضای خانواده یک شغل خانگی مثل بسته بندی را انجام دهند.
چه طور خانواده یا بستگان کودک کار را مجاب میکنید که کودکشان تحصیل را ادامه دهد؟
در روز ثبت نام ما از خانواده یا بستگان این کودکان با یک فرم تفاهم نامه قول میگیریم که سه روز در هفته کودک حتماً به مدرسه بیاید و او را به کار نفرستند. البته این موضوعی است که برای کودکان اتباع متفاوت است زیرا کودکان اتباع ممکن است در یک زمانی ناچار شوند همراه خانواده مهاجرت کنند.
آموزش به کودکان کار اتباع چه تفاوتی با کودک کار ایرانی دارد؟
خوشبختانه بین آموزش به کودکان کار ایرانی و اتباع در ارفک تفاوتی وجود ندارد؛ این دوستی و همدلی بین کودکان را خود بچه ها یاد گرفتند و این دوستی بین آنها وجود دارد دانش آموزان کوچکتر از بزرگترها یاد میگیرند که این دوستیها را حفظ کنند. تنها موضوعی که ما معلمان و مربیان آن را در نظر میگیریم این است که کودکان اتباع مهاجر هستند؛ نحوه آموزش به کودکان مهاجر بدین صورت است که دورههای آموزشی فشرده و خلاصه است. مشخص نیست که این کودکان تا چه زمانی در کنار ما در مدرسه هستند. ما در هنگام ثبت نام به کودک و بستگانش میگوییم که یک سال لازم است که کودک به مدرسه بیاید؛ اما با توجه به شرایط این مهاجرین ممکن است کودک از ایران برود برای همین ما به گونهای طرح درسها را برنامهریزی کردیم و به معلمها ارائه دادیم که این طرح درسها خلاصهای از پایههای مورد نیاز کودکان باشد. در طرح آموزشی توسعهای، دو طرح الف و ب طراحی شده، در طرح الف دو پایه اول و دوم ابتدایی و در طرح ب سه پایه سوم چهارم و پنجم ابتدایی گنجانده شده است.
طوری برنامهریزی شده است که کودک به صورت خلاصه مطالب اصلی را فرا بگیرد و ضمناً به مسائل فرهنگی هم ورود نکردیم؛ تلاش کردیم تا مسائل فرهنگی تداخلی در مسائل آموزشی ایجاد نکند.
بهترین و بدترین خاطره شما از ده سال معلمی کودکان کار چه بوده است؟
بهترین خاطره برای من توانایی خواندن و نوشتن نوجوانی است که پس از ۱۴ سال بیسوادی توانست بخواند و متنی را با گریه برایم بخواند که عنوان اش این بود: من دیگر باسواد شدم.
بدترین خاطره ما معلمان کودکان کار هم ترک تحصیل اجباری کودکان است که بسیاری از آنها مجبور میشوند درس خواندنشان را ترک کنند. گاهی به خاطر تغییر محل کارشان ناچار می شوند تحصیل را رها کنند. علی رغم اینکه ما با سرکارگر یا کارفرما یا صاحب کارگاهشان صحبت میکنیم که کودک را جا به جا نکند اما باز هم گاهی اصرار ما بی فایده است و کودک برای کار اجباری به منطقه دیگری می رود و دیگر نمیتواند برای ادامه تحصیل به این مدرسه بیاد؛ البته امیدواریم این تغییر محل کار به ترک تحصیل دائمی کودک منجر نشود.گاهی هم مهاجرت موجب می شود کودک مجبور شود درس را رها کند.
کد خبر 6092574 علی قدمی